شهید سید اسماعیل بلخی

OliKolm

بیست وچهار سرطان (تیر) امسال برابر است با چهلمین سالگرد درگذشت سید اسماعیل بلخی، اندیشمند شیعه افغانستان و از پیشگامان نهضت اسلامی این کشور.هواداران آقای بلخی، وی را به خاطر مبارزاتش بر ضد رژیم شاهی افغانستان می ستایند و از او به عنوان “علامه” و شخصیتی “مبارز و متفکر” نام می برند. سید اسماعیل بلخی فرزند سید محمد، در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در روستای سرپل بلخاب ولایت (استان) جوزجان به دنیا آمد. درکودکی مادرش را از دست داد و در پنج سالگی به همراه پدر، خواهر و برادرش به ایران سفر کرد و در شهر مشهد به آموزش علوم دینی روی آورد. بعد از سرکوبی قیام مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، آقای بلخی- که طبق برخی نوشته ها، به همراه پدرش در این قیام مشارکت داشته است – نا گزیر به ترک مشهد شد و در شهر هرات افغانستان اقامت گزید. در هرات به تحصیل علوم دینی ادامه داد و مدتی نیز شاگرد شیخ محمد طاهر قندهاری شد، و در سال ۱۳۱۷ با دختر فردی به نام رحم‌خدا خان ازدواج کرد.

 

فعالیت سیاسی:

در مورد فعالیت های سیاسی آقای بلخی و تشکیل حزب سیاسی که وی بوجود آورده بود، اختلاف روایت های بسیاری وجود دارد، در برخی از نوشته ها، نام حزب او “ارشاد اسلامی” ذکر شده و برخی دیگر آن را “مجتمع اسلامی” ذکر کرده اند که البته تاکنون اسنادی در این زمینه دیده نشده است. آنچه بیشتر صاحبنظران بر آن تاکید دارند، تایید نظر غلام محمد غبار است که وی نام این حزب را “اتحاد” ذکر کرده است، همچنین برخی گفته اند که خواجه محمد نعیم کابلی فرمانده وقت پلیس کابل، موسس حزب اتحاد بوده و بلخی نفر دوم حزب بوده است. اما آنگونه که آقای غبار در تاریخ افغانستان در قرن بیستم نوشته، این بلخی بوده است که بیشترین تاثیر فکری را بر خواجه محمد نعیم گذاشته است. غبار می نویسد: “محاکمه ضمیر به تدریج خواجه را تغییر داد و هنگامی که در شهر مزار با سید اسماعیل خان آشنا شد، مرد دیگری گردید. یعنی صحبت های سید اسماعیل بلخی که یک روحانی وطن پرست و مرد فاضل و آگاه از مقتضیات عصر و متوجه فساد اداره و حیات رقت بار مردم افغانستان بود، در خواجه تاثیر بر انگیزنده ای داشت. آشنایی خواجه و سید به زودی به رفاقت سیاسی مبدل گردید، و نتیجه آن هم ایجاد یک هسته ی حزب سری به نام اتحاد بود…”بعد از تاسیس حزب اتحاد، بلخی تلاش کرد تا با همکاری دیگر دوستان خود حرکت های آزادی خواهانه خود را از طریق قیام مسلحانه و مردمی به ثمر برساند. سرانجام حلقه مرکزی حزب به تصویب رساند که در روز اول حمل (فروردین) سال ۱۳۲۹ خورشیدی ، شاه محمود خان صدراعظم را کشته و زندان دهمزنگ را نیز اشغال کنند و به اتفاق زندانیان به طرف ارگ سلطنتی حمله کنند. طبق نوشته تاریخ غبار، قبل از رسیدن روز موعود، شخصی به نام گل جان وردک، که عامل نفوذی دولت در حزب اتحاد بود، خبر را به شاه محمود خان رساند. غلام محمد غبار در کتاب خود می نویسد: “سید اسمعیل بلخی بعدها پس از رهایی از حبس به من گفت که به قرار معلوم همین که جلسه ختم شد گلجان برگشت و قضیه را به شخص صدراعظم اطلاع نمود. فردا قبل از طلوع خورشید شاه محمود خان هر یازده عضو حلقه مرکزی را دستگیر و در زندان بیفکند و همه را از آغاز حمل ۱۳۲۹ تا ۱۳۴۳ شمسی تقریبا پانزده سال در محبس نگه داشت…” طبق نوشته محمد صدیق فرهنگ در کتاب “افغانستان در پنج قرن اخیر”، در اطلاعیه ای که از طرف حکومت به این مناسبت منتشر شد، آقای بلخی و تعدادی دیگرکه با او دسگیر شده بودند به ساقط کردن حکومت به سود و همدستی خارجی ها متهم شدند و حکومت مدعی شد که اسناد ثابت کننده ای در این زمینه در دست دارد. آقای فرهنگ می نویسد: “ولی بعدا معلوم شد که نه محکمه ای در کار بود و نه اسنادی در دست، اشخاص مذکور برای مدت چهارده سال در زندان ماندند و سپس بدون توضیح علت زندانی شدن، رهایی یافتند.” تغییر روش:در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، سردار داوود از صدارت کنار رفت و به جای او داکتر یوسف صدراعظم شد و فضای جامعه مقداری بازتر شد که در نتیجه، سید اسماعیل بلخی از زندان دهمزنگ کابل آزاد شد. آنگونه که در دانشنامه ادب فارسی افغانستان نوشته شده، بلخی بعد از آزادی، “بر خلاف دوران جوانی و پیش از زندان که بر براندازی و اقدامات مسلحانه تاکید می ورزید، درباره حکومت، راهی مسالمت آمیز و آشتی جویانه و حتی تا اندازه ای هوادارانه پیش گرفت و برای رسیدن به اهداف سیاسی و فکری خود، به فعالیت های فرهنگی و آگاهی دهنده به مردم تاکید ورزید.” آقای بلخی در سال ۱۳۴۶ سفری به عراق، سوریه و ایران کرد و با علمای حوزه های علمیه نجف و قم دیدار کرد و در جمع طلاب افغانی در این کشورها سخنرانی کرد.

آثار:

مهم ترین اثری که از سید اسماعیل بلخی برجای مانده، مجموعه اشعار او است که بیشتر آنها در زندان دهمزنگ کابل سروده شده است و مشتمل بر بیش از ۵۰۰۰ بیت شعر می شود. البته آنگونه که برخی گفته اند، آقای بلخی بیش از ۷۵ هزار بیت سروده است که از نظر بسیاری از صاحب نظران، چنین چیزی بعید است. محمد کاظم کاظمی شاعر و کارشناس ادبیات باور دارد که چنین چیزی غیرممکن نیست ولی با قراین موجود نمی خواند که بلخی این همه شعر سروده باشد.آقای کاظمی می گوید “چون از زمان سرایش این شعرها هم زمان زیادی نمی گذرد، اگر سروده شده است پس کجاست؟ بعید است که از هر ۱۴ بیت یک بیت آن باقی مانده باشد. حتی پرکار ترین شاعران فارسی زبان مثل فردوسی و مولانا هم این همه شعر نسروده اند.”مجموعه شعرهایی که ازاسماعیل بلخی باقی مانده، اندیشه و افکار او را به خوبی نشان می دهد که وی از چه ویژه گی های فکری بر خوردار بوده است. ابوطالب مظفری شاعر و پژوهشگر افغان، که اشعار بلخی را بررسی کرده، شعر او را از لحاظ درونمایه غنی می داند و باور دارد که “شعر بلخی شعر تهی و معمولی نیست.” آقای مظفری می افزاید: “او از نظر فکر شاعری صاحب ایده و مرام است و هیچگاه گرد مضامین کلیشه ای مرسوم در شعر فارسی نمی گردد و نگاهش به مسایل کاملا نگاهی نو و معاصر است”. به گفته این شاعر افغان مقیم مشهد، “تفکرات مطرح شده در شعر بلخی نیز ابعاد مختلف دارد، یعنی شعرهایی در موضوعات بسیار اساسی دارد از مسایل اعتقادی گرفته تا سیاسی و عرفانی، او هرچند زیاد مجال و فرصت نداشته به امور شخصی توجه کند… بلخی با موضوعات شعرش برخوردی تجربی دارد و موضوعات را اعم از دینی و عرفانی و سیاسی، اول درونی می کند بعد طرح می نماید. این است که عرفان و سیاست و دیانت بلخی همگی رنگ خودش را دارد.”

درگذشت:

سید اسماعیل بلخی چند روز قبل از مرگ به هزاره جات رفت و در آنجا بیماری قلبی وی شدت پیدا کرد و فشار خونش نیز بالا رفت.او سفر را ناتمام گذاشت و به کابل بازگشت و در شفاخانه (بیمارستان) علی آباد کابل بستری شد و در تاریخ ۲۳ سرطان سال ۱۳۴۷ خورشیدی در همان شفاخانه از دنیا رفت. جنازه آقای بلخی، روز بعد در دامنه کوه افشار کابل به خاک سپرده شد.برخی از هوداران آقای بلخی، از جمله خانواده او بر این باورند که وی توسط عوامل حکومت وقت مسموم شد و برخی دیگر اعتقاد دارند که بلخی بر اثر بیماری آنفاکتورس شدیدی که داشته از دنیا رفته است.

منبع : دریچه ای برای همزیستی